مرحوم «حاج مؤمن» گوید: «شخصی به من خبر دارد که به
مقدار دانه ي نخودی از تربت اصل حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) را پیدا کرده و آن
را در کفن خود گذارده است و هر ساله روز عاشورا خونین می شود، به طوری که رطوبت
خون به کفن سرایت می کند و پس از مدتی خشک می شود. از او خواهش کردم که روز عاشورا
به منزلش بروم و آن را ببینم؛ او پذیرفت.
روز عاشورائی به خانه اش رفتم. بقچه ي کفنش را باز
کرد و من کنن خونین را مشاهده کردم، در حالی که تربت مقدس در میان آن بود و
همانطور که آن شخص گفته بود خونین و تر بود. از دیدن آن منظره و تصور بزرگی مصیبت
آن حضرت سخت گریان و نالان و از خود، بیخود شدم...»[1]
همچنین، مرحوم «شیخ عباس قمی» (رضوان الله علیه)
فرموده است: «روزی به «وادی السلام» در نجف اشرف، برای زیارت اهل قبور رفته بودم.
ناگهان صدای شتری که آن را داغ می کردند به گوشم رسید. آن چنان صحیه می کشید و
ناله می کرد که گوئی تمام زمین «وادی السلام» از صدای نعره ي او متزلزل و مرتعش
بود. من با سرعت به طرف آن صدا رفتم. چون نزدیک شدم، دیدم شتری نیست، بلکه جنازه
ای را برای دفن آورده اند. این نعره از این جنازه بلند است! و آن کسانی که متصدی
دفن او بودند، ابداً اطلاعی نداشتند و با کمال آرامش و خونسردی مشغول کار خود
بودند. مسلماً این جنازه ي ظالمی بوده است که در اولین وهله از مردن به چنین
عقوبتی گرفتار شده و قبل از دفن و عذاب قبر از دیدن صور بر زخیّه وحشت کرده و
فریاد و ناله برآورده است.»[2]
«وَ کُلّ إِنْسانٍ اَلْزَمْناهُ طائرَهُ فی عُنُقِهِ
وَ نُخْرِجُ لَه یَوْمَ الْقِیامةِ کِتاباً یَلْقیهُ مَنْشُوراً»[3]
ما مقدرات و نتیجه ي اعمال نیک و بد هر انسانی را
طوق گردن او ساختیم (که ملازم و قرین همیشگی او باشد) و در روز قیامت کتابی( که
نامه ي عمل اوست) برای او بیرون آوریم؛ در حالی که آن نامه چنان باز باشد که همه ي
اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کند.
روز قیامت نگاه شهوت آمیز به نامحرم، به صورت میمون
متمثل می شود؛ مال حرام خوردن تبدیل به موش خواهد شد و سخن چینی، دروغگویی، غیبت و
زخم زبان به شکل سگ تجسم یابد. بقیه افعال انسان نیز، هر یک به صورت حقیقی و
متناسب با آن فعل در می آید و همچنانکه در دنیا با انسان بود، در آن عالم هم قرین
و همنشین وی خواهد بود.
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَت مِنْ خَیرٍ
مُحْضَرا وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ
أَمَداً بَعیدا وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ اللهُ رَوُفٌ بِالْعِباد»[4]
روزی که هر کس هر کار نیکوئی را که انجام داده است
در پیش روی خود حاضر بیند و آنچه بد کرده آرزو کند که ای کاش میان او و کار بدش
فاصله ي بسیار بود و خداوند شما را از عذاب خود برحذر داشته و می ترساند که او در
حق بندگان مهربان است.
پي نوشت ها:
[1]. داستانهای شگفت، آیت الله شهید دستغیب (قدس
سره)
[2]. معادشناسی جلد 1
[3]. سوره ي اسراء، آیه
13
[4]. سوره ي آل عمران،
آیه 30